«بذری کاشتهام که حواریّون آبش میدهند، اما رشد آن به دست خداست. پس، نه آن که بذر را کاشته و نه آن که آبش داده، هیچ مهم نیستند، بلکه تنها خداوند است که همه چیز را رشد میبخشد. آن که بذر را کاشته و آن که آن را آب داده، هر دو یک هدف دارند، زیرا که هر دو در خدمت خدایند» (عهد جدید، نامهی اوّل پولس به قُرنتیان)
پیشنوشت:
1. به غیر از دو بخش «مقدّمه» و «خاتمه» سایر بخشها برداشتی آزاد همراه با زبان طنز از مقالهی آقای لئوجاکِبسون است که لینک آن در پایان این نوشتار قرار داده شده است.
2. از آنجایی که تاریخ نگارش آن مقاله به آوریل سال گذشته برمیگردد اعداد و ارقامِ بیان شده متناسب با همان زمان است.
3. نویسندهی این سطور نه بیتکوین ماکسی است و نه جمود فکری دارد، اما بر این باور است که بین مفهومِ بیتکوین در این روزها و آنچه که ساتوشی ناکاموتو در ذهن داشت فاصلهیِ زیادی ایجاد شده است.
مقــــــــدّمه
تابستان گذشته (تابستان ۲۰۲۰)، هیچکس در دنیایِ کریپتو نمیدانست که مایکل سیلور کیست. امّا تقریباً یک سال بعد، حرفهای او در رابطه با بیتکوین آنچنان وزنی یافته که قدرت آن را دارد که قیمت بیتکوین را تغییر دهد. (لئو جاکبسون)
این داستان مردی است که این روزها صحبتها و توییتهایش چشمان بسیاری از تازه آشنایان با دنیای کریپتو را از اشک ذوق لبریز میکند. کسی که در بیشتر محافلِ بیتکوین از او یاد شده، با او مصاحبه میشود، صاحبنظر است و اخبار فتوحاتِ جدیدش در سرزمین بیتکوین، با خوشرنگترین کلمات، بر سر در تمام خبرگزاریهای دنیای کریپتو نصب شده و صدایش برای روزهای متوالی در گوش اهالی این سرزمین طنینانداز است.
اما مایکل سیلور حقیقتاً کیست؟ آیا او همان گونه که این روزها در قامت یک شوالیهی تمام عیار هرکجا که دشمنی قصد دستاندازی به اقلیمِ بیتکوین را دارد ظاهر میشود، در آغاز راه هم در میان هواداران بیتکوین بوده است؟ منظورم روزهایی است که بیتکوین اینگونه توصیف میشد:
«... ارز دیجیتالی که این مزیّت را دارد که حتّی فقیرترین افراد جهان بتوانند آن را در حساب دیجیتال خود بدون نیاز به کارمزدهای سرسامآور حفظ کرده و بهجای پول نقد از آن بهره بگیرند» (نتانیال پوپر، طلای دیجیتال)
آیا سیلور در روزگاری که ساتوشی ناکاموتو رؤیای «شکل جدیدی از پول جهانی که هرکس بتواند آن را داشته باشد و هرکجا که بخواهد آن را خرج کند / نتانیال پوپر، طلای دیجیتال» را در سر میپروراند، همآغوش مردمی که تمام دارایی خود را در بحران اقتصادی سال ۲۰۰۸ از دست داده بودند، شده بود و به آنها (درست مثل این روزها) با کلمات تراشیده شده و اوزان کوک شده از آیندهای خبر میداد که قرار بود یک رمزارز برای آنان به ارمغان آورد؟ آیا سیلور در میان مردمی بود که صدای اعتراضشان در والاستریت خواب از سر ناکاموتویِ قصّهی ما چنان ربوده بود که ذهنش را آبستنِ نوزادی به نام بیتکوین نمود؟
دکتر رنانی تعریف زیبایی از معنای انقلاب دارند: «انقلاب اقدام آگاهانه و جمعی انسانها برای حراست از انسانیّتی است که گاه تحتفشار سنتهای اجتماعی یا ستم ساختارهای سیاسی رو به اضمحلال میرود». تاریخ همیشه نشان داده است که انقلابها چگونه دستخوش تحریف شده و افرادی که در آغاز راه هیچگونه همراهی و همدلی با حرکت مردم نداشتند چگونه رفتهرفته بر موج التهابات و انتظارات سوار گشته و برای خود جایگاهی فرهی و اسطورهای ساختهاند. اگر توّلد بیتکوین آغاز یک انقلاب برای رهایی ما از کشتیِ دزدان دریایی بانک نشین بود، باید کمی با گذشتهیِ کسانی که حالا پرچم به دست این انقلاب شدهاند آشنا باشیم تا بدانیم آیا آنچه شاهدش هستیم همان است که روز اوّل عدّهای برایش به پا خواستند یا آنکه تنها چیزی که از آن ایّام بهجامانده فقط لفظِ «انقلاب» است و بس.
«بسیاری از بانکدارها، اقتصاددانها و مقامات رسمی دولت، هواداران دوآتشهی بیتکوین را بهعنوان مشتی مُبلغِ خام که یک دیوانگی دلّالانه را با شور و هیجان تبلیغ میکنند، تلقّی کرده و نادیده میگرفتند» (نتانیال پوپر، طلای دیجیتال)
مدّتی است به مایکل سیلور لقّب مبشرِّ (Evangelist) بیتکوین را دادهاند. Evangelist در ریشهی لغوی خود که مأخوذ از زبان یونانیست به معنای کسی است که خبر خوب میدهد (Angel هم از همین ریشه گرفته شده است) و در اصطلاح اشاره به حواریّون و پیروان مسیح دارد که با حرارت تمام در پی تبلیغ آیین مسیح و آشناکردن مردم با آموزههای وی بودند. اوّلین مبشران مسیح مِرقُس، یوحنّا، متا و لوقا بودند که أناجیل اربعه را به رشتهی تحریر درآوردند (البته این لغت گاهی برای اشاره به هر مُبَلغی که با شور و هیجان از چیزی دفاع میکند نیز به کار برده میشود). در اینجا هدف ما ریشهیابی کلمات نیست، اما تغییردادن معنای کلمات همواره راه بسیار بیدردسری برای تحریفِ جنبشها بوده است، خواه آن جنبش یک جنبش اجتماعی باشد، خواه فلسفی و یا علمی.
در این مقاله سعی داریم که نگاهی اجمالی به گذشتهی مایکل سیلور بیندازیم و ببینیم آیا این شخص، همان گونه که کلیسایِ خبرگزاریها این روزها به او این لقب (لقبی که اشارهای ضمنی به «باور و اعتقاد راسخِ» شخص مُبَلغ به چیزی که تبلیغش را میکند دارد) را دادهاند از آغاز حواریِ بشارتدهندهی رسالت ساتوشی ناکاموتو بوده است یا اینکه فقط صلیبسازی است که بیتکوین را به صلیب کشیده و در پای آن به رقص و پایکوبی مشغول است.
«... ۵ سال پس از پیدایش بیتکوین اینگونه تخمین زده میشد که تنها ۱۵ درصد از کدهایِ پایهی بیتکوین همان است که ساتوشی ناکاموتو در آغاز نوشته بود» (نتانیال پوپر، طلای دیجیتال)
پیـــــــدایش
قصّه از ۱۱ آگوست سال ۲۰۲۰ میلادی آغاز شد، زمانی که مدیرعامل مایکرواستراتژی برای اولینبار اعلام کرد که شرکتش سرمایهگذاری بلندمدّتی را به میزان ۲۵۰ میلیون دلار بر روی بیتکوین انجام داده است. او در توضیحات خود بیتکوین را بهعنوان «ذخیرهی ارزشی مطمئن و یک داراییِ جذّاب برای سرمایهگذاری، با پتانسیل رشد بیشتر ارزش، در نگاه بلندمدّت، نسبت به پول نقد» توصیف کرد. آنهایی که با زبانِ برج عاجنشینانِ والاستریتی آشنا باشند میدانند که از میان تمام کلماتِ مایکل سیلور سه کلمهی «ذخیرهی ارزشی مطمئن» چه طعم و مزهی خاصی برای آنها دارد.
«ذخیرهی ارزش» اشاره به داراییای دارد که در طول زمان یا ارزش خود را حفظ کرده و یا اینکه ارزشش بیشتر و بیشتر میشود. طلا کهنترین و قابلاعتمادترین مصداق ذخیرهی ارزش برای آنان بود. دلار هم به دلیل زادوولد بدون قاعده و قانونش در نتیجهی همآغوشی فدرال رزرو و دولت بعد از همهگیری کرونا از اعتبار ساقط شده بود. حرکتِ مایکل سیلور سرآغاز جریانِ نامدهیِ «رمزارزِ ساتوشی ناکاموتو» بهعنوان یک سرمایهگذاری خوب بلندمدت از سویِ شرکتها بود.
سحرگاه ۱۵ سپتامبر، مایکل سیلور فتح تازهای در سرزمین بیتکوین انجام داد و این بار ۱۷۵ میلیون دلار دیگر به صندوقچهی بیتکوین مایکرواستراتژی اضافه کرد. وی اعلام کرد مجموع این ۴۲۵ میلیون دلار بیتکوین را در متوسط قیمت ۳۸۲۵۰ دلار خریداری کرده است. اما این، پایان کشورگشاییهای او در سرزمین بیتکوین نبود و این فتوحات از آن زمان تابهحال همچنان ادامه داشته است. طبق تخمینهای انجام شده، زمانی که بیتکوین به قیمت ۶۱۶۸۳ دلار رسید، مایکرواستراتژی به سودی بالغ بر ۴٫۳ میلیارد دلار از قِبَل این سرمایهگذاری رسیده بود. البته فارغ از سرمایهگذاری بر روی بیتکوین مایکرواستراتژی عایدی سالانهی بدی هم نداشت، در واقع از سال ۲۰۱۳ تا سال ۲۰۲۰ ، هرسال حدود ۴۸۱ میلیون(!) دلار سود سالانهی این شرکت بوده است.
اما بشنویم از سهام این شرکت. زمانی که اوّل بار مایکل سیلور خبر اکتشاف سرزمین بیتکوین را اعلان عمومی کرد سهام شرکتش در قیمت ۱۳۵ دلار معامله میشد. اما بعدازاین اعلان عمومی سهام مایکرواستراژی - طبق طبیعت تمام فتوحات تاریخی - سر به رشد گذاشت و تا سقف ۱۲۷۲ دلار در ۹ام فوریه سال ۲۰۲۱ هم رفت. این رشد سهام که تنها شاخصهی مورد قبول عاجنشینانِ والاستریتی است از وی در نگاه همپیالههایش یک اسطوره و نابغه آفرید.
تکخوری ممـنوع!
از روزهایِ آغازین فتوحاتِ مایکرواستراتژی در سرزمین دورافتادهی بیتکوین، سایر شرکتها از تسلا و اسکوئر (Square) گرفته تا MassMutual صدها میلیون دلار (صرفاً برای اهداف علمی و بشردوستانه!) بر روی اکتشافات جدید بیتکوینی سرمایهگذاری کردهاند. قهرمانانِ تاریخی آوردگاهِ سرمایهگذاری نظیر استنلی دراکنمیلر، پاوؤل تیودور و جیم کرمر نیز - بهرغم آنکه روزگاری گفته بودند که نمیخواهند رمزارزی داشته باشند - اعلام کردند که بیتکوین جایگاه رفیعی در سبد سرمایهگذاران دارد.
در معیّت این دوستان و برای فراهمکردن وسایل راحتی و آرامش آنان، «ویزا» هم اعلام کرد که برنامه دارد تا وسایلِ آسایش مشتریان خود برای پرداخت با بیتکوین را در بیش از ۷۰ میلیون بنگاه تجاری فراهم نماید. بانکها(!) هم از جی پی مورگانِ عزیز گرفته تا مورگان استنلی، شروع کردند به مشتریان حقیقی و حقوقیِ متموّل خود پیشنهاد سرمایهگذاری بر روی رمزارزها را بدهند. اوایل ماه میِ ۲۰۲۱ بود که رئیس بخش داراییهای دیجیتال دارودستهی گلدمن ساکس، مت مک درموت اعلام کرد که ۴۰ درصد از مشتریانِ حقوقیِ بانکهای سرمایهگذاری جهانی، در سرزمین بیتکوین و جزایر اطرافش (آلتکوینها) اقدام به سرمایهگذاری کردهاند.
اگرچه منطقی نیست که بگوییم تمام این افتخارات را باید بهپای مایکل سیلور ثبت کرد، اما دور از انصاف است که نپذیریم سرعت گرفتن همآغوشی با بیتکوین از سویِ والاستریتنشنیان مرهون ریسکپذیری عظیمِ او در سرمایهگذاری بر روی بیتکوین و تلاشهای شبانهروزیاش در تبشیرِ عموم مردم به آمدن «بیتکوین بنِ ساتوشی» بهعنوان ناجی آخرالزمان نمیباشد.
«تصمیمِ خطیرِ مایکل سیلور در سرمایهگذاریِ خزانههای مایکرواستراتژی بر روی بیتکوین جادهی خاکی را برای دیگر دوستان آسفالت کرد تا با خیالی آسوده بیتکوین را به نقشهی گنج خود اضافه کنند. سال ۲۰۲۱ شاهد بهمنی از تغییر علاقهی مؤسسات مالی، شرکتهای طراز اوّل، و.. به سمت داراییهای دیجیتال بوده است. لحن دوستان در مؤسسات مالی بعد از دیدن مایکل سیلور از وضعیتِ «بررسی کردن درخواست رمزارزها» به «مشارکت در این حوزه» تغییر کرده است.» (دیهگو مانیکا)
سـرزمینِ طــلای دیجــیتال
در بیانیه ماه آگوستِ ۲۰۲۱ ، مایکل سیلور از آخرین شهوداتِ خود نسبت به بیتکوین پردهبرداری کرد و گفت:
«بیتکوین طلای دیجیتال است و از هر پولی که تا کنون بشر در حیات خویش تجربه کرده قویتر، سریعتر و هوشمندتر است»
البته عدّهای که در سال ۲۰۱۵ کتاب «طلای دیجیتال» را مطالعه کرده بودند، میدانستند که افاضاتِ جناب سیلور پیش از این از زبان دیگری افاضه شده است (البته سیلور یقیناً حق کپیرایت را رعایت کرده و با ذکر منبع از عنوانِ «طلای دیجیتال» بهره گرفته است). اما شنیدن این عنوان از دهان مایکل سیلور، آن هم زمانی که قیمت بیتکوین ۱۱۴۰۰ دلار بود، شیرینی دیگری برای همپیالهها داشت.
طبق معمول، سایر رفقا هم برای اینکه از قافلهی کلمات و توضیحات عقب نمانند، شروع به دادنِ توصیفات مختلف از سایر جنبههایِ الوهیِ بیتکوین کردند. در ماه نوامبر، ریک رایدر رئیس بخشی از دارودستهی سرمایهگذارانِ بلک راک به شبکهی CNBC گفت که «بیتکوین جایگزین طلا خواهد شد». قیمت بیتکوین در آن زمان ۱۸۶۰۰ دلار بود. چندی بعد، آنتونی اسکراموچی کلنگزنِ (بنیانگذار) مجموعهی SkyBridgeCapital در کلامی ماندگار اعلام کرد که «بیتکوین در طلا بودن بهتر از طلا در بیتکوین بودن است». در آن زمان قیمت بیتکوین ۳۴۲۰۰ دلار بود.
شغــــل جـــدید
زمانی که برای اولینبار مایکل سیلور همپیالههایش را از سرمایهگذاری بر روی بیتکوین مطلع نمود، هدف شرکتش را اینگونه توصیف کرد: «پذیرش بیتکوین بهعنوان اوّلین دارایی برای ذخیرهی ارزش». اما از آن زمان تابهحال، به دلیل مکاشفات پیدرپی مایکل در رابطه با اسرار ناشناختهی بیتکوین (که شاید خود ساتوشی هم از آنها بیخبر بوده) وی بیشتر تشویق شده است که در این زمینه فعالیّت داشته باشد. در فوریه ۲۰۲۱ بود که با غرور اعلام کرد مایکرواستراتژی فقط یک شرکت نرمافزاری نبوده و دیگر قصد ندارد که فقط پول اضافی را بر روی بیتکوین سرمایهگذاری کرده تا مبادا از دست برود. هفدهم فوریه سیلور اعلام کرد که ۹۰۰ میلیون از اوراق شرکت را تنها به نیّت خرید بیتکوین میفروشد و درست یک هفته بعد بود که ۹۰۰ میلیونش به ۱ میلیارد رسید.
«مایکرواستراتژی تمرکز خود را بر روی دو استراتژی توسعهی پروژهی نرمافزارهای تحلیلی و خرید و هولد بیتکوین حفظ میکند. شرکت هم اینک بالغ بر ۹۰۰۰۰ بیتکوین دارد که گواهِ صدقِ باور ماست مبنی بر اینکه بیتکوین - بهعنوان رمزارز مورد پذیرش بیشنهی فعّالین این حوزه - میتواند نقش یک ذخیرهی ارزشِ مورد اعتماد را بازی کند» (خطابهی مایکل سیلور ۲۴ فوریه ۲۰۲۱)
بالاتر از آن، سیلور خودش را در جایگاه معلّم و راهنمایِ سرگشتهگانی که قصد خرید بیتکوین را دارند قرار داد و انصافاً هم خیلی خوب توّجه دیگران را به خود جلب کرده است. بهعنوانمثال، اوایل فوریه، مایکرواستراتژی یک سمینار مجازی با موضوعِ «بیتکوین برای شرکتها» برگزار کرد که فقط با استقبال بیش از ۱۴۰۰ شرکتکننده از شرکتهای مختلف مواجه شد و در کل تعداد شرکتکنندگان آنقدر بود که وی اینطور عنوان کرد:
«فکر میکردم نهایتاً چند هزار نفر در این سمینار شرکت کنند اما بیش از ۱۰ هزار نفر حضور داشتند و ازدحام و فشار جمعیّت آنقدر بود که سرور ویدئویی ما فیوز پراند!»
مُبَشــِـــر/مُبــَــلِغ بیتکوین
هم اینک، قدّیس مایکل بار وظیفهی بشارت دهی آمدن منجیِ آخرالزمان یعنی «بیتکوین بن ساتوشی» به فقرایِ محلههای والاستریت را بر دوش گرفته است و از بسیاری جهات تنها کسی است که سزاوار بر عهده گرفتن این وظیفهی خطیر است. چرا که وی سابقهای چندینساله در مدیریت شرکتی موفق را داشته و بهخوبی با زبان اهالی والاستریت آشناست. در کنار اینها، او چنان حضور گیرایی در شبکههای مختلف اجتماعی دارد که هر کلامش بلافاصله بر قلب و جان اهالی توییتر، ردیت و.... نقش بسته و راهنمای راهشان میگردد. قدّیس مایکل بعدازاین تحوّلات عمیق روحی، و در پرتو آشنایی با تعالیمِ ألوهیِ ساتوشی ناکاموتو بود که بر سر در توییتر خود اینچنین نوشت:
«بیتکوین انبوههای از هورنتهای (هورنت رو در اینترنت سرچ کنید یک نوع حشره هست) سایبری است که در خدمتِ الاههی خرد بوده و بر آتش حقیقت ارتزاق میکنند و بیشازپیش در پسِ دیوارهایِ انرژیِ رمزنگاری باهوشتر، سریعتر و توانمندتر میشوند»
وی همچنین بهصورت ضمنی (برای دوری از ریا) افتخار تشویقِ ایلان به خرید یک و نیم میلیارد دلاری بیتکوین را هم پذیرفت. او در ۲۰ دسامبر خطاب به ایلان ماسک چنین نوشت: «ای ایلان، اگر میخواهی که به سهامداران تسلا لطفی ۱۰۰ میلیارد دلاری کنی، توجهت را از دلار به سمت بیتکوین معطوف نما، باشد که باقی یاران در S&P500 قدم در مسیر تو گذارده و با این پیروی در طریقت تو آن لطف ۱۰۰ میلیاردی، ۱ تریلیونی شود»
ایلان که از این اندرز شگفتزده شده بود در پاسخ نوشت «آیا اصلاً چنین تراکنشهایی امکان وقوع دارند؟» و قدّیس مایکل بار دیگر پرده از اسرار ناشناختهی بیتکوین برداشته چنین گفت: «آری ایلان، من خود، در طی ماههای گذشته ۱٫۳ میلیارد دلار بیتکوین اندوختهام و آمادهام تا در خفا اسرار مگویِ این کار را با تو بازگویم»
بعدها در ۲۱ مارس، قدّیس مایکل از این گفتگو با نام یک گپ دوستانهی توییتری یاد کرد که باعث شد تا مقام رفیعش بهعنوان راهنمای سرگشتگان دنیای بیتکوین بر همگان بیشازپیش شناسانده شود و چون دوباره از او پرسیده شد که آیا در عالم واقع با ایلان گفتگویی داشته است او لب فروبست و گفت «اسرار ازل را نه تو دانی و نه من!» اما وقتی که دید سائل (سؤالکننده) بس کنجکاو است و دست از پرسش برنمیدارد و میپرسد که آیا قدّیس مایکل گمان میکند که اندرزهایش بر ایلان جاهل تأثیر داشته و باعث شده که وی توبه کرده و بیتکوین را در آغوش کشد، در خلسهای معنوی فرورفته و پاسخ داد: «آری!»
ویـدئوچـکی از گذشتـهی قــدّیس مایکل
مسألهی دیگری که سیلور را گزینهای خوب برایِ نقش «مبشر بیتکوین» میکند این است که اگرچه او در طی این دو دهه در تلاش برای کسب وجاهت بهعنوان مدیرعامل یک شرکت موّفق بوده است، اما همچنان سعی میکند تا سایهی نحسی که از گذشته بر طالعش افتاده را پاک نماید - درست مثل بیتکوین که در تلاش است تا دامان خود را از لکهی ننگِ مالیات گریزان (!) پاککرده و خود را از اینکه جادهی ابریشمی برای دلالان مواد و بازارهای سیاه باشد برهاند. (وه که چه شباهتی!)
در دسامبر سال ۲۰۰۰ سیلور به همراه دو تن از دیگر مدیران مایکرواستراتژی به زیر تیغِ سربازانِ خوشنام SEC رفته و سعی کردند تا لکهی تقلبی (گزارش نادرست پیرامونِ سودها، تغییردادن ضررها به سود) که به آنها وارد شده بود را از دامانِ شرکت پاک کنند. قبل از ماجرایِ SEC ارزش سهام مایکرواستراتژی بواسطهیِ گزارش نادرست پیرامون سودهای شرکت بالا رفته بود. سیلور متعهّد شده بود که ۱۰۰ میلیون دلار برای ایجاد یک دانشگاه آنلاین مجازی در یک وبسایت رایگان (راستی چرا یاد داستان حبابِ داتکام در همان سالها افتادم؟!!) هزینه کند. دانشگاهی که هدفش آموزش رایگان «ابدی» به «تمام» مردم روی زمین باشد (سنگ بزرگی که ظاهراً هنوز بعد از گذشتن ۲۰ سال برداشته نشده است).
پس از اعلام دوبارهی میزان سود مایکرواستراتژی در بین سالهای ۱۹۹۷ تا ۲۰۰۰ ، ارزش سهام شرکت بهشدت سقوط کرد و از ۳۳۳ دلار به ۳۳ دلار رسید، تا آنجا که فقط در یک روز سهام مایکرواستراتژی ۶۰ درصد سقوط کرد (عکس بالا). سیلور همراه با دو همکار دیگرش با پرداخت ۱۱ میلیون دلار بدون آنکه خطای خود را پذیرفته باشند (البته بعدها توبه کرد و قدّیس مایکل شد) پرونده را خاتمه دادند. در آن ماجرا، خود سیلور بهعنوان بزرگترین سهامدار مایکرواستراتژی بیشتری ضربه را خورد و برای مدّتی از باشگاه میلیاردها خارج شد.
امّا «گذر زمان» و «ظهور بیتکوین» مرهمی بر تمام این زخمها شد.
خـــــاتمه
اگرچه بر این باورم که ذات آدمی به این سادگی قابل تغییر نیست (اگر اساساً قابل تغییر باشد) و اگرچه بین گذشتهی مایکل سیلور و اکنونش شباهتهای رفتاری میتوان یافت، اما آنچه که گذشته، گذشته است و هدف از این سطور قضاوت اخلاقی این شخص نیست. هدف فقط توجّه کردن به این مسئله بود که در ادبیات اهالی والاستریت سود و ضرر من و شما هیچ اهمیّتی ندارد. در این ادبیات آنچه که مهم هست سود و زیان اشخاص و شرکتهای ساکن همان خیابان است. پس نباید فریب سخنان زیبای این افراد را خورد و به پشتوانهی حضور این افراد و مؤسساتشان در بازار رمزارزها، برای آیندهی بیتکوین و رمزارزها تصاویری رؤیایی ترسیم کرد. شاید آنچه که در این دو سال رخداده نه از روی ایمان امثال مایکل سیلورها به آرمانهای بیتکوین بلکه صرفاً آغازی برای تحریف بیتکوین از مسیری بود که سالها پیش توسط ساتوشی ناکاموتو طراحی شده بود؛ لذا شاید صحبتکردن اینان از ایدههای ساتوشی با سخنان استالین پیرامونِ حقوق بشر تفاوت آنچنانی نداشته باشد. (و شاید در آیندهای نه چندان دور صحبت کردن از ایدههای ناکاموتو گناه کبیره محسوب شود)
مطلب دیگر آن که گاهی برای دیدن و بررسی تحریفها، توجّه کردن به تیتر روزنامهها و دقّت در عناوین و القابی که به اشخاص داده میشود لازم و ضروری است. باید از خود بپرسیم که چطور مایکل سیلوری که تا ۲ سال پیش خبری از او در دنیای بیتکوین نبود، مایکل سیلوری که خودش یکی از اهالی والاستریتی است که ساتوشی برای رها شدن مردم از چنگال آنها اقدام به آفرینش بیتکوین نمود، این روزها در لسان مطبوعات عنوان Evangelist به خودش گرفته و بهعنوان یکی از پرشورترین مبلغان و مبشرّان بیتکوین شناخته میشود.
از تیترها بهسادگی نگذریم، به قول فَتورهچی:
«ما دیگر نه به کلههای حجیم بلکه به سرانگشتان ظریفی نیاز داریم که رگههای برملاکنندهی وضعیت موجود را از لای خروارها اخباری که در رسانهها پمپاژ میشود سوا کند. در شرایطی که یگانه رسالت رسانهها و کارشناسان نه بازنماییِ واقعیّت بلکه بهدستآوردن دل «کارفرما» ست، به دقّتی مضاعف نیاز داریم، به وسواس در دیدن و بو کشیدنِ حقیقت از لابهلای مزبلهی تبلیغات و پروپاگاندا.»
لینک مقالهی آقای لئوجاکِبسون:
https://coinmarketcap.com/alexandria/article/michael-saylor-a-history-of-his-relationship-with-btc
برای خواندن مطالب بیشتر از این نویسنده: توییتر/ مهدی