تحلیل آن‌چین (on-chain) یا درون زنجیره‌ای (قسمت اول) - تعریف و تاریخچه

Grizzly
Grizzly Oct 29, 2021
تحلیل آن‌چین (on-chain) یا درون زنجیره‌ای
(قسمت اول) - تعریف و تاریخچه

تجزیه و تحلیل درون زنجیره‌ای (تجزیه و تحلیل بلاکچین) یک حوزه در حال ظهور است که عوامل بنیادی رمزارزها را برای بهبود تصمیمات سرمایه‌گذاری و معاملات بررسی می‌کند.

توسعه و کاربرد این دانش برای معامله‌گرانی که می‌خواهند از اطلاعات بلاکچین عمومی استفاده کنند امیدوار‌‌کننده است و می‌توانند استراتژی‌های معاملاتی و مدیریت ترید خود را بهبود ببخشند.

شاید مهمترین شکل تجزیه و تحلیل در معاملات رمزارزها، مطالعه عملکرد قیمت، یعنی تحلیل تکنیکال باشد. اما استفاده از اطلاعات فراوان ارائه شده توسط بلاکچین‌های عمومی مانند بیتکوین و اتریوم می‌تواند چشم انداز منحصر به فردی را ارائه دهد که برای دارایی‌های سنتی غیرممکن است و می‌تواند مکمل تجزیه و تحلیل‌های دیگر باشد.

رمزارزها اولین کلاس دارایی است که در آن می‌توان فعالیت سرمایه‌گذاران را از مجموعه داده‌های عظیم از طریق دفترکل عمومی هر دارایی استخراج کرد، که همه اقدامات درون بلاکچین را ثبت می‌کند.

از آنجا که بلاکچین ها گنجینه‌ای از داده‌های مالی باز و فساد ناپذیر هستند، می‌توان فعالیت اقتصادی در این شبکه‌ها را دقیق مشخص کرد. از طریق جمع آوری و مطالعه این داده‌ها، می‌توانیم احساسات و رفتار سرمایه‌گذاران را اندازه‌گیری کنیم.

تجزیه و تحلیل درون زنجیره‌ای یک رویکرد بنیادی است نه بر اساس هیاهو، احساسات یا تجزیه و تحلیل تکنیکال. این نوع تجزیه و تحلیل می‌تواند منحصراً بر روی یک دارایی با مشاهده روندهای تاریخی متمرکز شود یا می‌تواند برای مقایسه دارایی‌های مختلف برای شناسایی کوین‌های زیر ارزش واقعی یا بیش از ارزش واقعی مورد استفاده قرار گیرد.

ما می‌توانیم ارزش واقعی یک دارایی مانند بیتکوین را در دو بخش در نظر بگیریم: ارزش گمانه‌زنی و ارزش کاربردی. تجزیه و تحلیل درون زنجیره‌ای یک ابزار حیاتی است که به شما کمک می‌کند ارزش گمانه‌زنی بیتکوین را از ارزش کاربردی آن جدا کنید. با بررسی، به عنوان مثال، کاربران فعال و فعالیت ماینرها با استفاده از داده‌های بلاکچین ، می‌توانیم ببینیم آیا قیمت فعلی با قیمت واقعی همخوانی دارد یا خیر.


-تاریخچه مختصر تحلیل درون زنجیره‌ای

سابقه تجزیه و تحلیل درون زنجیره‌ای را می‌توان تا سال ۲۰۱۱ دنبال کرد، زمانی که CDD به عنوان معیار ارزش‌گذاری بیتکوین ایجاد شد و اولین شاخصی بود که از عمر آدرس بیتکوین استفاده کرد.

بعد از آن یکی از اولین معیارهای متداول که برای بیتکوین استفاده شد، نسبت ارزش شبکه به حجم معاملات (NVT) بود که توسط CoinMetrics ، Chris Burniske و Jack Tatar رواج یافت. نسبت NVT در تابستان ۲۰۱۷ برای تعیین ارزش کاربردی بیتکوین ایجاد شد، و این نسبت بسیار شبیه معیار P/E در بازارهای سنتی است.

با مقایسه ارزش شبکه با حجم معاملات ثبت شده در بلاکچین، می‌توان تشخیص داد که بیتکون بیش از حد ارزش‌گذاری شده است یا خیر. هنگامی که ارزش شبکه با حجم معاملات توجیه نمی‌شود، نسبت NVT نسبتاً بالا است. هنگام در نظر گرفتن حجم معامله، اگر ارزش شبکه به طور غیرمعمول پایین باشد، ممکن است نشان دهد که ارزش‌گذاری موجه است.

دیری نپایید که نسبت NVT بهبود پیدا کرد، و ارزیابی دقیق‌تر این بود که آیا ارزش شبکه با فعالیت‌های اقتصادی انجام شده در بلاکچین توجیه می‌شود یا خیر. و سیگنال نسبت ارزش شبکه به حجم معاملات (یا NVTS) با در نظر گرفتن میانگین متحرک ۹۰ روزه حجم معامله، ایجاد شد.

این پیشرفت‌های تدریجی نشان می‌دهد که چگونه روش‌های ارزش‌گذاری بنیادی یک رمزارز به طور مداوم در حال تکامل است.

یکی دیگر از معیارهای زنجیره ای ناشی از نارضایتی از اقدامات ساده از تجزیه و تحلیل تکنیکال و سایر مفاهیم وام گرفته شده از بازارهای سنتی مارکت کپ است. بسیاری از وب سایت‌‌ها برای رتبه‌بندی رمزارزها از مارکت کپ به طور گسترده استفاده می‌کنند.

اما از آنجا که رمزارزها بیشتر شبیه پول یا کالا هستند (نه سهام یک شرکت)، مارکت کپ یک معیار نادرست و گمراه‌کننده است. ایراد رتبه‌بندی بازار بر اساس مارکت کپ را می‌توان از طریق روش‌های مختلف تأیید کرد - برای مثال، می‌توان یک توکن با تعداد توکن در گردش ۱ تریلیون ایجاد کرد و ۳ توکن با قیمت ۱ دلار فروخته شود به این معنی که مارکت کپ ۱ تریلیون دلار است - اما این توکن فقط می‌تواند ۳ دلار ورودی سرمایه داشته باشد.

به دلیل ضعف مارکت کپ و مشکلات استفاده از معیارهای سنتی به طور صریح در رمزارزها، مجموعه جدیدی از ابزارها ایجاد شده است که می‌تواند به معامله‌گران در ارزیابی دقیق سلامت شبکه‌های بلاکچین کمک کند.

بسیاری از این معیارها بر مفهوم UTXOs (خروج تراکنش خرج نشده) در بیتکوین تکیه می‌کنند‌، که می‌توان آنها را ردیابی کرد تا مشخص شود چه زمانی و در چه قیمتی بیتکوین خود را برای آخرین بار جابجا کرده است یا مدت زمانی که یک آدرس بیتکوین خود را نگه داشته است. سن ، اندازه و تعداد UTXO‌های منتقل شده بر روی یک بلاکچین خاص می‌تواند سیگنال‌های موثری را ارائه دهد و عامل پیدایش معیارهای درون زنجیره‌ای زیادی است، مانند مارکت کپ تحقق یافته ، امواج HODL و درصد موجودی در سود/زیان.


مارکت کپ تحقق یافته به عنوان راهی بدون هیچ گونه اشکال برای تجزیه و تحلیل بنیادی بیتکوین با استفاده از داده‌های بلاکچین ظاهر شد. همچنین بر اساس معیار مارکت کپ تحقق یافته می‌توان نسبت ارزش بازار به ارزش واقعی (MVRV) که در اکتبر ۲۰۱۸ توسط محمود ماروف و دیوید پوئل توسعه یافت، را به دست آورد. نسبت MVRV را می توان یک نوسان ساز دانست که از لحاظ تاریخی نشان می‌دهد بیتکوین بیش از حد یا کم ارزش‌گذاری شده است.

اتریوم به عنوان دومین شبکه بلاکچین بزرگ، متفاوت از بیتکوین و برخی از آلت‌کوین‌ها است زیرا بر اساس مدل Account-Based و نه مدل UTXO است. در مدل UTXO، دفتر کل ثبت می‌کند که چه کسی و چه زمانی مالک است و آدرس‌ها می‌توانند چندین UTXO داشته باشند.

در مقابل ، مدل Account-Based به این معنی است که توکن‌های جداگانه به آسانی قابل ردیابی نیستند زیرا توکن‌های ورودی و خروجی در موجودی حساب‌ها مخلوط می‌شوند، بنابراین به دست آوردن برخی معیا‌رها مانند عمر توکن برای توکن‌های اتریوم و ERC-20 کمی دشوارتر است. برخی از معیارهای اعمال شده برای بیتکوین (و سایر رمزارزها مبتنی بر UTXO مانند Bitcoin Cash و Litecoin) به طور مستقیم برای اتریوم یا سایر بلاکچین های مشابه قابل استفاده نیستند، و کار بیشتری برای انتقال این مدل‌ها به رمز‌ارزهای Account-Based مورد نیاز است.

در قسمت دوم در مورد اینکه چطور معیارهای داده‌های درون زنجیره‌ای به معامله‌گر‌ان کمک می‌کند، صحبت می‌کنیم.

ارسال دیدگاه جدید