مقاله اول
این مقاله در تاریخ ۲۶ جولای ۲۰۱۹ مصادف با ۴ مرداد ۱۳۹۸ منتشر شده است.
۱-۱: مقدمه
این اولین مقاله از مجموعه هفتگی است که تصمیم گرفتهام با الهام از دوستانم Marty Bent و Saifedean Ammous با موضوع بیتکوین بنویسم. آموزش یکی از جنبههای حیاتی بیتکوین است و امیدوارم با تقطیر افکار خود، بتوانم به دیگران در تسریع مسیر خود در درک یک موضوع پیچیده کمک کنم. من این مجموعه را «بهتدریج، سپس ناگهانی» نامگذاری کردم. همانطور که ارنست همینگوی روند ورشکستگی را بر قلم راند، این نیز مسیری است که در آن ارزهای تحت حمایت دولت دچار تورم بیش از حد شده و غالباً مردم را به سمت درک بیتکوین سوق میدهد (بهتدریج، سپس ناگهانی). نوشتهها عموماً مختص بیتکوین هستند اما شامل فدرال رزرو و اقتصادهای پولی خواهند بود زیرا این داستانها عمیقاً در هم تنیده شدهاند. از آنجا که من سعی میکنم مختصر باشم، این مجموعه به جای آنکه بخواهد هر جزئیاتی را که منجر به آنها شده است ارائه بدهد، نتیجهگیری و نظرات اصلی من را بیان میکند. قصد من این است که بینش خود را در مورد روند فکری خود ارائه دهم و اگر دیگران علاقهمند به یادگیری بیشتر هستند، یک نقشه راه ارائه کنم. امید من این است که به مخاطبان وسیعتری (فراتر از کسانی که در سفر من سازنده بودهاند) دست بیابم و به افراد دیگر کمک کنم تا درک بهتری از این که چرا بسیاری از ما اینقدر بر روی بیتکوین بهعنوان یک موضوع متمرکز شدهایم، داشته باشند. دیدگاههای ارائه شده به صراحت متعلق به خود من است نه Unchained Capital یا همکارانم. امیدوارم لذت ببرید و لطفاً نظرات خود را ارائه دهید.
۲-۱: بیتکوین پول است
یا به عبارت بهتر، بیتکوین به پول تبدیل شده است (برای من). این یک روند آهسته بود که شامل قفلگشایی تعدادی بلوک ذهنی در طول راه بود، اما با پرسیدن این سوال شروع شد که پول چیست؟ این آغاز کندوکاو واقعی است. و بدون حدس و گمان، من به دنبال یک بلیط بختآزمایی هستم که «بلاکچین-قرار-است-جهان-را-تغییر-دهد». در سطح ریشهای، این کندوکاو است که سعی میکند به این سوال پاسخ دهد که «چرا دلار در جیب من است؟» چرا صدها میلیون نفر هر روز ارزش دنیای واقعی خود که بهسختی بدست آمده است را با این کاغذ (یا نمای دیجیتال) عوض میکنند؟ این سوال هم برای پرسیدن سخت است و هم سوال سختتری برای پاسخ دادن است. چیزی که من فهمیدم این است که همگان باید به شیوه خود، بر اساس جدول زمانی خود عمل کنند و از تجربیات زندگی خود راهنمایی بگیرند. مردم باید به این سوال علاقهمند شوند تا بتوانند بیتکوین را درک کنند.
"پول چیست؟ این سوال سرآغاز ماجراجویی واقعی است"
برای من، این مسیر ابتدا شامل درک این موضوع بود که چرا طلا پول بود. این مسیر شامل درک ویژگیهایی منحصر به فرد شد که چیزی را به یک صورت بهتر یا بدتر از پول تبدیل میکنند و شامل چیزی شد که پول را به عنوان یک کالای اقتصادی منحصر به فرد در مقایسه با خیل انواع دیگر کالاهای اقتصادی متمایز می سازد. کتاب استاندارد بیتکوین برای من در مرور سوالات، نه به عنوان یک کتاب مقدس، بلکه به عنوان پایهای برای اندیشیدن درباره بیان مشکل شکل گرفت. وقتی آن پایه را برای تجربیات زندگی خود و درک خودم از سیستم مالی موجود و اشکالات آن به کار گرفتم، تنها در آن زمان بود که برایم بصری شد. و این چیزی است که ممکن است برای کسانی که سالها نسبت به اصول پولی در مورد آن اندیشیدهاند مشهود باشد (اینکه بیتکوین مانند پول، بصری و قابل لمس است)، اما این واقعیت نیز وجود دارد که بیتکوین بصری نیست. این مساله آنچنان بصری نیست تا زمانی که بهتدریج بصری شده و سپس با گذشت زمان به حد اعلا برسد.
به عنوان بخشی از فرایند من، در نظر گرفتن بیتکوین نسبت به دو پست راهنمای ملموس مفید بود: یکی طلا و دیگری سیستم مالی دلار. آیا A (بیتکوین) خواص B (بهترتیب طلا یا دلار) را به اشتراک میگذارد؟ آیا A از B بهتر است؟ زیرا آنچه که چیزی را تبدیل به پول میکند مطلقگرایی نیست؛ بلکه یک انتخاب بین ذخیرهسازی ارزش در یک وسیله در مقابل وسیلهای دیگر است که همیشه شامل تریدآفها میباشد. بدون درک اشکالات سیستم مالی موجود (بهترتیب چه دلار، چه یورو، چه ین، چه بولیوار، چه پزو و چه غیره) هرگز نمیتوانستم در خلاء به درکی از پول بودن بیتکوین برسم.
هنگامیکه در دویچه بانک در طول بحران مالی کار میکردم، هیچ پیشزمینهای برای درک آنچه در واقع اتفاق میافتد نداشتم. ده سال بعد، و پس از کار کردن در جهان بازسازی و در یک صندوق سرمایهگذاری کلان، تنها در آن زمان بود که من شروع به توسعه درک واضحتری از آنچه واقعاً در سال 2008 و 2009 اتفاق افتاده بود کردم. از طریق تحقیقات خودم در مورد بحران بزرگ مالی، فدرال رزرو، و بهخصوص تأثیر تسهیل کمی، به این نتیجه اصلی رسیدم که مشکل ریشهای این بود که سیستم مالی با نسبت تقریباً ۱۵۰-به-۱ (بدهی بیش از حد و دلار خیلی کم) اهرم شده بود؛ و اینکه درجه اهرم دیوانهوار تنها به عنوان تابعی از سیاست فدرال رزرو امکانپذیر شده بود که آن سیاست به طور مداوم در طول سه دهه منتهی به بحران از روند کاهش بدهی با فروش سریع داراییها در سراسر سیستم جلوگیری کرده است. علاوه بر این، معلوم شد که راه حل (تسهیل کمی) صرفاً باعث شد تا یک سیستم اعتباری ناپایدار طی ده سال بعد همچون یک میکروب گسترش یابد و QE آینده را اجتنابناپذیر کند. من متقاعد شدم که، چه بیتکوین زنده بماند چه نماند، سیستم مالی موجود روی زمانِ قرض شده کار میکند یا به هر طریقی دیگر و به هر حال، چیزی غیر از وضع موجود راهی اجتناب ناپذیر در پیش رو خواهد بود.
"آشکار شد که راهحل (تسهیل کمّی) فقط مسبب متاستاز شدن یک سیستم اعتباری ناپایدار در ده سال بعدی شد و QE آتی را به پدیدهای اجتناب ناپذیر تبدیل کرد"
سپس متوجه شدم که بیتکوین منبع ثابتی دارد. توسعه درکی از چگونگی و چرایی این امر اساس درک بیتکوین به عنوان پول است. انجام این کار مستلزم سرمایه گذاریِ شخصیِ قابل توجهی است برای درک نحوه ایجاد مشوقهای اقتصادی تنیده شده همراه با معماری فنی بیتکوین و اینکه چرا بیتکوین نمیتواند "جعل" یا کپی شود (یا بهتر بگویم، چرا مشوقها برای همکاری بسیار قوی هستند و چرا هزینه فرصت برای ایجاد نقص بسیار زیاد است). این یک راه طولانی است اما در نهایت به این درک منجر میشود که یک شبکه جهانی از فعالان اقتصادی منطقی که در یک سیستم ارزی داوطلبانه و اختیاری فعالیت میکنند، به طور جمعی و قریب به اتفاق یک اجماع برای بیارزش کردن یک ارز که همه آنها به طور مستقل و داوطلبانه تصمیم گرفتهاند از آن ارز بهعنوان ذخیره ثروت استفاده کنند، تشکیل نخواهند داد. این واقعیت (یا سیستم اعتقادی) بعداً مشوقهای اقتصادی بیتکوین، معماری فنی آن و همچنین تأثیر شبکه آن را پیریزی و تقویت میکند.
بنابراین فقط به این دلیل نیست که کد نرم افزاری حکم میکند که تنها ۲۱ میلیون بیتکوین وجود خواهد داشت. این درکی است که چرا این سیاست پولی معتبر و انعطاف پذیر است و چگونه بیتکوین به کمیابی قابل تأیید دست مییابد. چنین اتفاقی نمیتواند برای یک فرد یک شبه رخ بدهد. نمیتوان آن را در یک مهمانی عصرانه به کسی توضیح داد. این واقعیتی است که تنها با تجربه کردن ساختار تشویقی و مشاهده عملکرد آن بارها و بارها (به طور متوسط) در هر ۱۰ دقیقه، در طول زمان تقویت شده و قدرت گرفته است. وقتی با نحوه عملکرد سیستم دلار یا حتی زیربنای طلا مقایسه میشود، بیتکوین به عنوان پول بصریتر میشود.
"وجود بیتکوین بهعنوان راهکاری است برای مشکل پول که همان QE جهانی است"
به طور خلاصه، هنگام تلاش برای درک بیتکوین به عنوان پول، با طلا، دلار، فدرال رزرو، تسهیل کمّی و اینکه چرا عرضه بیتکوین ثابت است، شروع کنید. پول فقط یک توهم جمعی یا یک سیستم اعتقادی نیست، بلکه ریتم و دلیلی وجود دارد. بیتکوین به عنوان راه حلی برای مشکل پولی که QE جهانی است وجود دارد و اگر معتقدید که زوال ارزهای محلی در ترکیه، آرژانتین یا ونزوئلا هرگز نمیتواند برای دلار آمریکا و یا برای یک اقتصاد توسعه یافته اتفاق بیفتد، ما فقط در نقطه متفاوتی از یک منحنی یکسان قرار داریم. بیتکوین یک ساختار اساساً متفاوت و یک مسیر مقاومتر را نشان میدهد، اما شما باید درک کنید که ما کجا بودهایم و چگونه به اینجا رسیدهایم تا بدانید به کجا داریم میرویم.
هایک درباره سازوکار قیمت به عنوان بزرگترین سیستم توزیع دانش در جهان مقاله ای نگاشته است (استفادهی دانش در جامعه). هنگامیکه عرضه پول دستکاری میشود، سازوکارهای قیمتگذاری جهانی را مخدوش میکند و سپس اطلاعات "بد" را در سراسر سیستم اقتصادی منتقل و مخابره میکند. وقتی این دستکاری بیش از ۳۰ تا ۴۰ سال ادامه بیابد، عدم تعادلهای گستردهای در فعالیت اقتصادی بنیادی که ما امروز خودمان را آنجا مییابیم ایجاد میشوند. در نهایت، شکست طلا، یعنی دلار و شکست دلار یعنی تحریف اقتصادی که منجر به QE شده و توسط QE نیز تشدید یافته است. وعدهی بیتکوین راهحلی برای هر دو مسأله است. از آنجا که عرضه بیتکوین ثابت است و نمیتوان آن را دستکاری کرد در نهایت به معتبرترین سازوکار قیمتگذاری در جهان و در نتیجه به بزرگترین سیستم توزیع دانش تبدیل خواهد شد. همچنانکه پذیرش آن به ترتیب بزرگی بیشتر میشود و هر چه به سمت وضعیت آتی پذیرش کامل آن پیش میرویم، بیثباتیای که امروز شاهد آن هستیم چیزی بیشتر از مسیر منطقی کشف قیمت نیست.
"کارشناسان اقتصادی با تمسخر معتقدند که بیتکوین بیثبات است زیرا میتوانید از چیزی که وجود نداشت یک شبه به شکل ثابتی از پول برسید، این کاملا مضحک است".
- آقای Vijay Boyapati در SLP
برای خواندن مطالب بیشتر از مترجم و تهیهکننده این مطلب: توییتر / سپهر