پدیده‌ای به نام شِت‌کوینیسم

Mahdi
Mahdi Jan 12, 2022
پدیده‌ای به نام شِت‌کوینیسم

مدت‌ها این مسئله فکر من را به خود مشغول کرده بود که چه تعریفی از «شت­‌کوین» می‌­توان عرضه کرد به نحوی که مخاطب فهمی جامع و مانع از این پدیده پیدا کند. پدیده‌ای که این روزها علاوه بر بازار داغش در میان سرمایه‌گذارانِ خُردی که به امید پیمودنِ یک‌شبه‌ی راه‌های موفقّیت (گرچه امکان تحققّ چنین امری در مارکت کریپتو اثبات شده و لذا من گاهی این مارکت را تحت عنوانِ «سرزمینِ عجائب» به دوستانم معرفی می‌کنم) در دام این «رمزارزها» گرفتار شده و به جای رسیدن به رؤیای شیرین پیمایشِ یک شبه‌ی راه صدساله، کابوسِ بازگشت به نقطه‌ی صفرمالی را تا آخر عمر به دوش ذهن خود می­‌کشند، «لقلقه­‌ای زبانی» در میان اهالیِ قدیمیِ فضایِ رمزارز هم شده است. روزی نیست که از دهانِ دوستان فعّال در این حوزه این لفظ را بعنوان برچسب بر روی این یا آن رمزارز نشنویم. یاسپرس فیلسوفِ اگزیستانسیالِ آلمانی می­‌گوید: «کاربردِ بیش از حدّ و بدون چهارچوبِ کلمات آن‌ها را از معانی خود تهی می­‌کند». این خالی شدن از معنا، باعث می‌­شود که پس از مدّتی، آنچه که می‌­شنویم فقط «لفظ» باشد و ما در توّهم تفاهم به سر بریم. این وضعیّت مدّتی است که من را درگیر این پرسش کرده است که «شت‌کوین» حقیقتاً چیست و آیا همه‌ی افراد این لفظ را در یک «بازی زبانی مشترک» به کار می­‌گیرند؟

معنای کلمات همان کاربردِ آن‌هاست، همان بازیِ زبانی‌ است که آن کلمه در آن به کار برده می‌­شود. (ویتگنشتاین)

به نظر من، لفظ «شت­‌کوین» در دو بازیِ زبانی (دو معنا/ دو کاربرد) استفاده می­‌شود. این دو معنا با توّجه به نگاهِ گوینده به پدیده‌ای است که برایش برچسبِ «شت­‌کوین» را انتخاب کرده است. اما این دو نگاه چیست؟

 

نگاه فنی و تحلیلی

این نگاه، که درحقیقت ریشه و بنیان شکل گرفتنِ نخستینِ کلمه‌­ی «شت­‌کوین» است، نگاهی است که همه­ ما با آن آشنا هستیم. نگاهی که با به خدمت گرفتنِ معیارهایِ «تحلیل فاندامنتال» پی به سلامت یک پروژه برده و «رمزارز»ها را از «رمزارزنما»ها جدا می­‌کند. در این نگاه، رمزارزنماهایی که فاقد هرگونه بنیانِ محکم فاندامنتال بوده و اصطلاحاً هرآنچه که در مسیر تحلیل دریافت کرده‌­اند، نه امتیاز بلکه Red Flag بوده است درنهایت عنوان «شت­‌کوین» را به خود می‌­گیرند.

این نگاه، نگاهی مبتنی بردانشِ تحلیل است، نگاهی که به دور از امیال و اغراضِ شخصی، سعی در بررسیِ ارزشمندی یا بی‌­ارزشی یک پروژه می‌­کند. در این نگاه، برای شت‌­کوین ویژگی­‌هایی برشمرده­‌اند که به سه مورد آنها (منبع: Investopedia) در اینجا اشاره می­‌کنم:

·        شت­‌کوین رمزارزی است که یا هیچ ارزشی نداشته و یا اینکه ارزش بسیار کمی دارد. (فاقد ارزش مالی)

·        شت­‌کوین رمزارزی است که هیچ هدف روشن و مشخصی ندارد. (فاقد هویّت بلاک­چینی)

·        شت­‌کوین «چیزی» است که مردم می­‌گویند ارزشمند است تنها به این دلیل که وجود دارد. (ارزشِ مغالطه محور)

پس طبق این نگاه، اگر بخواهیم شت‌کوین را تعریف کنیم می‌گوییم:

«شت‌کوین» رمزارزی است که بعد از انجام تحلیل­‌های فاندامنتال به این نتیجه رسیده‌ایم که از دو فقدان رنج می‌­برد:

فقدان هویّت (فلسفه­ وجودیِ بلاک­چین محور) و فقدان ارزش مالی (که این فقدانِ دوّم خودش می‌­تواند معلولِ فقدان اوّل باشد)

تا به اینجا مشکلی در رابطه با کاربرد لفظ «شت‌کوین» نداریم، چون این کاربرد را علم­ محور یافته‌ایم. عنوانی است که علم به یک پدیده اعطاء کرده است (گرچه این دیدگاه همان‌طور که همه می‌­دانیم مدتی بعد از کاربرد اولیّه‌ی این لفظ توسط هواداران متعصّب بیت­کوین در اشاره به سایر رمزارزها بوجود آمد). بررسیِ رمزارزها برای گرفتن یا نگرفتنِ برچسب «شت­‌کوین» کاری است که از باید از متخصصین و حاذقین در عرصه­‌ی تحلیل فاندامنتال (درمعنای اعم که شامل بخشی از تحلیل­‌های آن­چین و حتّی تکنیکال هم می‌­شود) طلب نمود و به‌هیچ‌وجه در حیطه­‌ی آگاهی بسیار اندک من و امثال من نبوده و نیست.

اما داستان به اینجا ختم نمی‌­شود و دغدغه‌ی اصلی من هم در حقیقت همین­جاست. جایی که لفظ «شت‌کوین» گویا این روزها درمعنایی جدید به کار می­‌رود، معنایی که بیش از آنکه ناظر به خصایص و ویژگی­‌های عینیِ (خارجی/فنی/آبجکتیو) رمزارز مورد نظر باشد، حاکی از حالاتِ درونیِ (ذهنی/سابجکتیو) گوینده است. لذا من برای «شت­‌کوین» کاربردِ دیگری هم یافتم.


نگاه میل‌­ورزانه   

این بخش را با نقل قولی از شوپنهاوئر آغاز می­‌کنم:

دنیایِ متمدّن ما صرفاً بالماسکه‌ای بزرگ است. جایی که با سلحشوران، کشیشان، سربازان، دانشمندان، وکلا، روحانیان، مبارزان، فیلسوفان و نمی­‌دانم چه و چه روبرو می‌­شویم. اما این‌ها آنچه وانمود می­‌کنند نیستد؛ صرفاً نقاب­‌اند، و علی­‌القاعده پشتِ این نقاب­‌ها به مشتی کاسب برمی­‌خوریم. یکی نقابِ قانون به چهره می‌­زند، نقابی که آن را به منظوری از یک وکیل گرفته، دیگری با نیّتی مشابه نقاب میهن‌­پرستی و سعادت عمومی را برگزیده و... لذا بسیار ضروری است که انسان از همان ابتدای زندگی آگاه شود که دارد در بالماسکه به سر می برد. زیرا در غیر اینصورت بسیاری چیزها وجود خواهد داشت که وی قادر به درک و تحمّل‌شان نخواهد بود، و حتّی کاملاً از آن ها به حیرت می‌افتد، و چه عذابی می‌کشد آن که قلبش از گِل بهتری سرشته شده است.


گاهی انسان با توّجه به مصالحِ و منافعِ شخصی خود، کلمات را از معنای اصلی خود خارج می‌کند و در معنایی به کار می­‌برد که هیچ ارتباطی به آن کاربرد اولیّه ندارد. گاهی تشخیص این روند کار آسانی نیست زیرا که شخص بدون هیچ قرینه‌ای آن لفظ را در معنایِ جدید به کار می­‌برد و مخاطب با توّجه به مأنوس بودن ذهنش با آن معنای اوّلیه گمان می‌کند که گوینده نیز همان معنا را اراده کرده است درحالی‌که چنین نیست. اینکه چرا شخص دست به چنین کاری می‌­زند می‌­تواند ناشی از عواملِ روانی بسیاری باشد، گاهی برای تمسخر، گاهی به‌منظور تحریک دیگران برای رسیدن به اهداف خویش و.... مثلاً در جوامع توتالیتر این پدیده بسیار رایج است که شخصِ حاکم کلماتی مثل «وطن‌­پرستی، دشمن، و...» که زمانی واجد معنای خاصی بوده‌اند را حالا در جهت اهداف و امیال خودش به کار می‌­برد تا توده­‌ی مردم را در راستایِ اهداف خودش تحریک و تهییج نماید. 

این روزها ما در فضای دنیای رمزارز شاهد پدیده‌ای هستیم که من به آن عنوان «شت­‌کوینیسم» داده‌ام. این پدیده درحقیقت ناشی از تلاشی ناخودآگاه برای پوشاندنِ یک حالت روانیِ ناخوشایند درونی است. در اینجا ما دیگر سروکاری با تحلیل­‌های علمی فاندامنتال نداریم، در اینجا اشخاص این لفظ را دل‌بخواهانه و لاأبالیانه به کار می‌­برند، خصوصاً در رابطه با رمزارزهایی که رشدهای بسیار خوبی داشته و سودهای خوبی هم به سرمایه­‌گذاران خود داده‌­اند و گوینده­‌ای که از آن سود جای مانده است، حالا برای اشاره به آن رمزارز از تنها کلمه‌ای که استفاده می­‌کند «شت­‌کوین» است. شاید بتوان دو انگیزه­‌یِ (آگاهانه یا ناآگاهانه) را برای این کار یافت:

1 . تمسخرّ افرادی که بر روی این پروژه­‌ها سرمایه‌گذاری کرده­‌اند و احیاناً به سودی هم دست‌­یافته­‌اند و حالا از آن رمزارزها به نیکی یاد می­‌کنند. (نشاندن دادنِ جهلِ آن سرمایه­‌گذاران به تحلیل فاندا و...)

2 . تلاش برای تسلّای اندوهی که بخاطر از دست دادنِ آن سود خوب در خود احساس می‌کنند، یعنی با دادن این عنوان به آن رمزارز، گویی به کاری که نکرده‌اند وجاهت علمی می­‌دهند به این معنا که «اگر ما در آن پروژه سرمایه‌گذاری نکرده‌ایم بخاطر این بوده که آن را شت‌کوین می­‌دانیم و سرمایه­‌گذاری در شت‌کوین خلاف فُرم‌ها و نُرم‌های ماست، پس کار درستی کرده‌ایم!»

من به مورد دوّم بهای بیشتری می‌­دهم، اینکه آدمی تلاش کند نقابی برای سرخوردگی­‌های خود بیابد تا از فشار درونی آن حالات بکاهد. کاری به این ندارم که این انگیزه(رانه­‌ی) دوّم خودش می‌­تواند مشتمل بر دروغ‌های دیگری باشد. مثلاً اینکه « آیا واقعاً در زمان لانچ شدن آن پروژه‌ی خاص این شخص اصلاً شناختی از آن داشته تا اقدام به تحلیل فاندامنتال کند و پی به شت­‌کوین بودن آن رمزارز ببرد یا نه؟» یا اینکه « اگر برفرض این شخص می‌­دانست که این پروژه قرار است که در طیِ چندماه سودی چند ده درصدی به سرمایه‌گذاران خود بدهد باز هم وی از سرمایه‌گذاری در آن بعنوان یک شت‌کوین خودداری می­‌کرد و به آرمان­‌هایش پایبند می‌­ماند؟» مسأله­‌ای که من با آن کار دارم درحقیقت یک نوع «خودفریبی» است، خودفریبی­ که این روزها در فضای دنیای رمزارز شاهدش هستیم و به قول ویتگنشتاین «هیچ کاری دشوارتر از خود فریب ندادن نیست».


اما این خودفریبی چیست؟

این خودفریبی آن است که گویی ما باور کرده‌ایم که همگان عاشق و دلسوخته­‌گان علم هستیم و اگر در این فضا به دور هم جمع شده­‌ایم انگیزه­‌ای جز خدمت به پیشرفت علم نداشته و نخواهیم داشت. باور کرده‌ایم که ما بیت­کوین را کلید درب بهشتِ موعود و بلاک­چین را شاهراهی به سرمنزل مقصود می‌­دانیم. باور کرده‌ایم که در تمام فعالیّت­‌های­مان خصوصاً سرمایه­‌گذاری‌ها و تریدهای‌­مان (!!!) آنچه که ما را به پیش می‌­راند سود و منفعت اقتصادی نیست. باور نداریم که عامل جذب شدن بیشینه‌ی (نه همه، لطفاً توّجه کنید) ما به این فضا «جذابیّت مالی» آن بوده است. آمدیم تا سود مالی کسب کنیم. باور نداریم که الگو و آرمان بسیاری از ما «وارن بافِت‌ها، ایلان ماسک­‌ها، جاستین سان‌ها، سی­زی­‌ها و....» هستند نه دانمشندانِ بعضاً گمنامی که با تمام وجود برای پیشرفت علم تلاش می‌کنند. اشکالی ندارد که «جاذبه­‌ی مالی» انگیزه‌ی ما برای حضور فعّال در این فضا باشد، زیرا که «پیشرفت مالی» کردن ابداً از نظر عقل قبیح نبوده و نیست. اشکال جایی پیش می‌آید که ما به «خودفریبی» پناه می‌­بریم و طوری وانمود می‌کنیم که آنچه برای ما مهم هست فقط پیشرفت علم است و لاغیر.

آیا واقعاً هر رمزارزی که واجد تمام خوبی‌ها از دیدگاه فاندامنتال است، صرفاً برای ما از این منظر جذّاب است که با سرمایه­‌گذاری در آن پروژه، کمکی به پیشرفت آن پروژه کرده‌ایم؟ آیا واقعاً تحلیل فاندا می‌کنیم تا بتوانیم به خوبی به پیشرفت علم کمک کنیم؟ آیا تمام تلاش ما برای بررسیِ دقیقِ پروژه‌ها صرفاً برای یقین کردن به این موضوع نیست که «سرمایه»ی ما از بین نمی‌­رود و در آینده سود می­‌کنیم؟ آیا واقعاً باور کرده‌ایم که بیت­کوین کلید درب بهشت است؟ کلید آزادی از زندانِ اقتصادیِ بانک­‌ساخته؟ اگر اینطور است پس چرا کلیدهای خود را دائماً با هم معامله می‌کنیم؟ کدام زندانیِ محکوم به حبس ابدی را دیده­‌اید که حاضر باشد تا کلید درب سلول خود را به هر قیمتی بفروشد؟

لذا بیائید بپذیریم که جاذبه‌ی اوّلیه و اصلی این فضا برای «بیشترِ» ما همان امکان کسب سود خوب مالی است و باز هم تکرار می­‌کنم که این «جاذبه و انگیزه» ابداً بد نبوده و نیست زیرا که هر عاقلی باید به حکم عقل برای پیشرفت مالی خود تلاش کند. پس بپذیریم که ما در یک «مدل اقتصادی» پای گذاشته­ و زیست می­‌کنیم و در مدل اقتصادی ملاکِ موفقیّت «سود مالی» کسب کردن است. حالا اگر در این مدل، کسی با سرمایه‌گذاری بر روی یک رمزارز سرمایه‌اش را چندین برابر کند، آیا ما حقّ داریم که بخاطر بازماندن از آن سود به آن رمزارز عنوان شت‌کوین بدهیم؟ آیا خود ما اگر می‌­دانستیم که چنین رشدی در انتظار آن رمزارز است، واقعاً بر رویِ آن سرمایه­‌گذاری نمی­‌کردیم؟ صحبت من در اینجا به پروژه‌های اسکم و پانزی ربطی ندارد، بلکه به رمزارزهایی مربوط است که می‌آیند، رشد چندین ده درصدی می­‌کنند و رفته رفته برای خود در بین اهالی بازار با عرضه کردن طرح­‌ها و برنامه‌ها وجاهتی کسب می‌کنند. رمزارزهایی که تیم آنها هم رفته رفته شناخته می‌­شود و....

صادق باشیم: چند نفر از ما اگر واقعاً ابتدای سال 2021 می­‌دانستیم که رمزارزهایی مثل دوج­‌کوین، شیبا، و.... درآینده چنین سودهای نجومی‌ای را به سرمایه­‌گذاران خود می­‌دهند، صرفاً به دلیل عدم انطباق آنها با متریک­‌هایِ تحلیل فاندا، از سرمایه‌گذاری بر روی آنها خودداری می­‌کردیم و باز هم به بیت­کوین، اتریوم و... و... می­‌چسبیدیم؟ برای چند لحظه با خودمان صادق باشیم! من نه صلاحیت آن را دارم که در رابطه با ارزهای نامبرده شده اظهار نظر فنی و علمی بکنم و نه این مقاله هدفش چنین چیزی است، اما می‌­خواهم بگویم که در یک مدل اقتصادی ملاک موفقیّت حفظ اصل سرمایه اوّلا و کسب سود است ثانیا. (باز هم تکرار می‌کنم که اینجا صحبت از سرمایه­‌گذاری است نه شرکت در طرح­‌های پانزی)

متأسفانه همان‌طور که در بالا هم اشاره کردم، با توّجه به ریشه­ پیدایش کلمه­ شت­‌کوین، این خودفریبی از همان آغاز شکل­‌گیری این فضا وجود داشته است، آنجا که بیت­کوین ماکسی­‌ها مارکت را اینگونه تعریف می­‌کردند: « مارکت یا بیت­کوین است یا شت­‌کوین» تا آنجا که حتی اتریوم را هم شت­‌کوین می­‌دانستند. صحبتم طولانی شد (البته حرف برای گفتن باز هم هست) و من مطلبم را با تعریف یک خاطره‌ی شخصی و درنهایت ارائه­‌ی تعریفی از «شت­‌کوین» با توّجه به این نگاهِ دوّم تمام می­‌کنم.

سال پیش، زمانی که شیبا اوّلین پامپ خودش بعد از اوّلین توئیت ایلان ماسک را دید و در قیمت 0.00000004 معامله می‌­شد من این رمزارز را پیدا کردم، توئیت ایلان ماسک را هم دیده بودم. تمام تلاش خودم را کردم تا به تحلیلی فاندا از این رمزارز برسم و درنهایت با بررسی سایت، توئیتر و دیسکوردِ این رمزارز به این نیتجه رسیدم که شیبا شت­‌کوین است لذا نخریدم و حتی یکی از دوستانم را که چند میلیارد شیبا خریده بود (شاید حدود 500 دلار) مجاب کردم که این رمزارز را بفروشد، گمان کنم نیازی به ادامه ندارد! (و جالب این است که پیش از شیبا همین داستان را با همان دوست(!) زمانی که دوج‌کوین در قیمت 0.006 معامله می‌­شد با دوج داشتیم...باز هم نیازی به ادامه ندارد!)

درست است که من برمبنای تحلیل خودم و در سطح سواد خودم از سرمایه­‌گذاری بر روی دوج و شیبا خودداری کردم، اما نمی‌­دانم دوستم این روزها چه احساسی نسبت به من دارد. در پایان به باور من، معنای «شت‌کوین» از این منظر دوّم چیزی جز این نیست:

رؤیایی تاریخ مصرف گذشته که در شمایلِ یک موزه از ناکامی‌ها بر ذهن و جان شخص سنگینی می­‌کند.


برای خواندن مطالب بیشتر از این نویسنده: توییتر/ مهدی



دیدگاه کاربران
امید مسگرها Jan 22, 2022

خیلی با متن ت حال کردم. من همون کسی ام که به شیبا و دوج گفتم شت کوین و پولم دو برابر نشد و حالا به تمام مشابهان این پروژه ها میگم شت کوین!

zeus Jan 22, 2022

من هم تجربه شیبا را تقریبا به همین صورت دارم.و همیشه وقتی یادم میاد ......

رضا Jan 22, 2022

متن بسیار زیبایی بود با سپاس از شما

متین Jan 22, 2022

سلام آقا مهدی دمت گرم، واقعا مقاله مفید و غنی از مطلب بود. خیلی بهم کمک کرد‌. باز هم مشتاقم که مقاله های بیشتری از قلم شما را بخوانم.

ارسال دیدگاه جدید