قلعه‌ی بیتکوین‌ها

Mahdi
Mahdi Jan 08, 2022
قلعه‌ی بیتکوین‌ها

تمامِ انقلاب‌های مردمی یا توسط قدرتمندان سرکوب می‌شوند و یا درنهایت تحت کنترل آنها درمی‌آیند. 

(گوینده: ناشناس)


بزرگ‌ترین دشمنان و تحریف‌کنندگان مسیحیت، همان مسیحیانی بودند که با حرارت و اشتیاق تمام سعی در ترویج و تبلیغ مسیحیت داشتند. 

سورن‌ کی‌یرکگور (بنیان‌گذار فلسفه‌ی اگزیستانسیالیسم)


برای آنکه بت‌پرست نباشی، شکستن بت‌ها کافی نیست، باید خویِ بت‌پرستی را ترک گفته باشی.

(منسوب به نیچه)


قلعه‌ی حیوانات، رمانی هست که احتمالاً همه‌ی ما حداقل یک بار خلاصه‌ای ازش رو خوندیم. رمانی که رودمپِ مراحل مختلف یک انقلاب رو به شکلی جذّاب تصویرگری می‌کنه. از فاز اوّلِ حرکت یعنی شکل‌گیریِ «ایده‌یِ آزادی از یوغ بردگی قدرتمندان» تا فاز نهایی که «بازگشت دوباره‌ی همان قدرتمندان» به رأس امور هست. 

 شاید ساتوشی ناکاموتو، زمانی که قلم به دست گرفت تا «وایت‌پیپر بیت‌کوین» رو بنویسه، اصلا خبر نداشت که با نوشتنِ اولین کلمه‌ی اون وایت‌پیپر، در حال تقسیم کردن تاریخ بشر به دو دوره‌یِ «پیشا‌بیتکوینی» و «پسابیتکوینی» هست. یک انقلاب عظیم علمی که قطعاً ریشه در یک انقلاب عظیم‌تر فکری و احساسی ساتوشی ناکاموتو داشته. 

ما از تجربیات شخصی ناکاموتو و مراحلی که در زندگیش طی کرده تا به این نقطه و تصمیم برسه، هیچ اطلاعی نداریم. اما از «شرایط اجتماعی و اقتصادیِ» اون دوران یعنی کانتکست محیطی ناکاموتو و همچنین از نقل‌قول‌های این فرد و خصوصاً «پیام ثبت شده در اولین بلاک بیت‌کوین»، و همچنین از بخش آغازینِ وایت‌پیپر بیت‌کوین، میشه اینطور فهمید که هدف ناکاموتو، آزاد کردن عموم مردم از یوغ بندگیِ «سیستم فاسدِ بانکی» بوده و به همین دلیل بیت‌کوین رو تنها بعنوان «یک سیستم الکترونیکیِ کاملاً همتا به همتایِ انتقالِ نقدینگی» تعریف می‌کنه.

حذف کردن واسطه‌هایی که «بانک‌ها» بودند، هدف و ایده‌یِ شکل‌گیری بیت‌کوین بود. بیت‌کوین، نه ابزاری برای «حفظ ارزش دارایی» بود و نه عناوینِ ایده‌آلانه‌ای مثل «تنها راه رهایی بشر، دارایی مقدّس بشر و... و...» رو با خودش یدک می‌کشید. شوپنهاور (معروف به فیلسوفِ بدبین، که البته شخصا بیشتر قائل به واقع‌بین بودنش هستم) نقل قول معروفی داره: 

هرحقیقتی از ۳ مرحله عبور می‌کنه: ۱. مورد «تمسخر» واقع میشه ۲. بشدت مورد «سرکوب» قرار می‌گیره، ۳. بعنوان حقیقتی بدیهی مورد «پذیرش» واقع میشه.


سال ۲۰۲۱، سالی هست که همه‌ی ما با خوشحالی ازش بعنوان سالِ «پذیرش» بیت‌کوین توسط قانون‌گذارها و مؤسسات مالی بزرگ من جمله‌ «بانک‌ها» (آیرونی!) یاد می‌کنیم، و این سال رو طلیعه‌ی دوره‌ای جدید و روشن برای بیت‌کوین و بلاک‌چین می‌دونیم. بیت‌کوین از مراحلِ اوّل و دوّمی که شوپنهاوئر بهش اشاره کرده بود قطعا عبور کرده، و وارد «مرحله‌ی سوم» شده این روزها.

 روزهایی که تمام تیترهای خبرگزاری‌های دنیای بلاک‌چین «یا» مربوط به خبر پذیرفته‌شدن بیت‌کوین توسط فلان بانک بزرگ، فلان کمپانی بزرگ و فلان کشور هست و «یا» از گمانه‌زنی‌ها پیرامون احتمال پذیرفته شدن بیت‌کوین از طرف سایر «غول‌های مالی و فن‌آوری» پرده‌برداری می‌کنن. در روز‌هایی هستیم که با «خوشحالی» هر خبری که در این زمینه اعلام میشه رو به هم اطلاع میدیم، توئیت می‌زنیم، کلیپ می‌سازیم و... و... تا به همه اعلام کنیم که «فلان بانک! بیت‌کوین رو در فهرست سرمایه‌گذاری‌هاش قرار داده». روزهایی که بیت‌کوین هر روز یک مدال افتخارِ جدید از طرف مقاله‌نویس‌هایی که شاید در مرحله‌ی «تمسخر» هجونویس و در مرحله‌ی «سرکوب» قلمِ دست قدرتمندان بودن، دریافت می‌کنه؛ مدال‌هایی مثلِ بیت‌کوین «تنها راه آزادی»/«تنها راه حفظ ارزش سرمایه»/«تنها ایده‌آل بشر» و.... و.....

و ما مردم عادی، همان سرمایه‌گذارهای جزء، همان مردمی که سالها از فساد سیستم مالی بانکی آسیب دیدیم، مردمی که سال ۲۰۰۸ حس همدردی و همدلی «ناکاموتو» رو برانگیختیم تا به این ایده برسه که «باید راهی برای حذف بانک‌ها از حیات مالی مردم پیدا کرد». همین مردم این روزها پیش پای سرمایه‌گذاران کلان، موسسات مالی، بانک‌ها و... و... فرش قرمزی از «توئیت، کلیپ، پست اینستاگرام، پادکست، تحلیل و... و...» پهن می‌کنن و برای حضور غول‌های دیگه‌ای که هنوز «افتخار حضور» ندادن دست به دعا برداشته و لحظه‌شماری می‌کنن.

این روزها عجیب یاد بخش پایانیِ «قلعه‌ی حیوانات» می‌افتم، صحنه‌ای که ناپلئون با انسان‌ها سر میز قمار و شراب نشسته بود و حیوانات قدیمیِ قلعه که از اوّل انقلاب حضور داشتن، با حیرت این صحنه رو تماشا می‌کردن.

«نمی‌دونم» که ناکاموتو این روزها زنده هست یا نه و اگر زنده هست چه احساسی داره؛ «نمی‌دونم» ناکاموتو واقعا از سر حس همدردی با مردمی که زیر فشار سیستم مالیِ فاسدِ بانک‌محور کمر خم کرده بودن بیت‌کوین رو خلق کرد یا نه؛ «نمی‌خوام» به تئوری‌های توطئه که همیشه دستاویز اذهان تنبلی بوده که حوصله‌ی تحلیل مسائل روندارن، چنگ بزنم؛ «نمی‌‌خوام» با نوشتن این کلمات ارزش علمی و جذابیّتِ باورنکردنیِ «بلاک‌چین، بیت‌کوین، اتریوم و... و...» رو انکار کنم؛ «نمی‌خوام» منکرِ آثار مفیدی بشم که بلاک‌چین و بیت‌کوین تا الان برای ما داشته و بعد از این هم خواهد داشت.


فقط قصد داشتم بگم:

 بعد از این، بعد از سال ۲۰۲۱، بعد از تغییر کردنِ «ماهیتِ پولِ موجود در مارکت»، بعد از «خریدهای میلیون و میلیارد دلاریِ» غول‌هایِ مالی (چه حقیقی/حقوقی)، بعد از این تبدیل شدنِ بیت‌کوین به یک «کالای تجمّلی» که فلسفه‌ی وجودیش «حفظ ارزش سرمایه» عنوان میشه، بعد از تمام این «الاهه‌سازی‌ها و بت‌ساختن‌ها» از «بیت‌کوین»..... امیدوارم روزی نرسه که با تغییر کردن حالُ هوا و شکلُ ظاهرِ چارت‌هایی که نمود احساسیِ «تریدرها و سرمایه‌گذارن جزء» هستن، به جایی برسیم که در آرزویِ یک «ابراهیم بیت‌شکن» باشیم. (از فرجام قلعه‌ی حیوانات خبر نداریم که آیا حیوانات برعلیه ناپلئون و دار و دسته‌اش هم قیام کردن یا نه..!!!)

درنهایت، «امیدوارم» اگر ناکاموتو هنوز زنده هست، این روزها زیر فشار عصبی بخاطر استاپ‌لاس‌های هانت شده‌اش نباشه؛ «امیدوارم» مشغول برنامه‌ریزی برای فروش بیت‌کوین‌هاش و تبدیل شدن به یک «غول مالیِ» دیگه در قلب همین سیستمِ فاسد بانکی نباشه؛ «امیدوارم» به ایده‌آل‌هاش پایبند باشه و اگر «حقیقتاً و قلباً» اعتقاد داره که «کلید رهایی بشریت» رو خلق کرده، چوب حراج به کلیدهاش نزنه؛ «امیدوارم» به هرکاری مشغول باشه، جز «مشاوره‌ی مالی و سرمایه‌‌گذاری» دادن به «بانک‌ها و مؤسسات مالی بزرگ»


 نوشته‌ام رو با چند جمله از آخرین مقاله‌ی خانم Annie Zhang تموم می‌کنم. ایشون در مقاله‌ای که برای توضیح «یکی نبودنِ وب‌۳ و متاورس» نوشتن، اینطور میگن:

۱. «...وقتی که متا (همون فیس‌بوک سابق) دیدگاهش را در رابطه با متاورس که بشدت AR/VR محور بود اعلام کرد، این فریاد بلند شد که «غول‌های فن‌آوری» بر متاورس سیطره خواهند داشت....» 

۲. «....خوش‌تان بیاد یا نیاد، «تمرکزگرایی» همچنان در کار هست. Open Sea، بزرگ‌ترین مارکتِ NFT، درحقیقت یک مارکتِ متمرکز است که تنها تراکنش‌های بر روی بلاک‌چین را بهبود می‌بخشد؛ کوین‌بیس، یک نمونه‌ی دیگر از صرافی‌های متمرکز هست که تراکنش‌های رمزارزها را فعّال می‌کند. در هر دو مورد، این «واسطه‌ها» کارمزد خودشان را درقبال تراکنش‌های انجام شده دریافت می‌کنند، درست مثل هر مارکت‌پِلیسِ دیگری که در فضای وب۲ مشغول به فعالیت است....»

۳. «... هرزمان که تکنولوژی‌ها و پارادیم‌های جدیدی متوّلد می‌شوند، معمولا بعنوان «یک انقلاب» مورد اشاره قرار می‌گیرند. اما چیزی که ما در طول تاریخ مشاهده کردیم، این بوده که این نوآوری‌ها میل دارند که بر بنیانِ همان چهارچوب‌های قدیمیِ موجود، ساخته شده و عمل کنند. ایمیل، همچنان نقش عظیمی در ارتباطات امروزی ما دارد، در حالیکه همه می‌دانیم که ایمیل در دوران وب۱ ابداع و اجرایی شد...»


پی‌نوشت:

۱. تعبیر زیبای «ابراهیم بیت‌شکن» رو از علیرضا به یادگار دارم.

۲. لینک مقاله‌ی خانم Annie Zhang:

https://www.coindesk.com/layer2/2021/12/21/web-3-and-the-metaverse-are-not-the-same/


برای خواندن مطالب بیشتر از این نویسنده: توییتر/ مهدی


دیدگاه کاربران
ایمان Jan 11, 2022

جالب بود.

بشرا Jan 12, 2022

خیلی قشنگ بود

بهراد Jan 14, 2022

دیدگاه جالبی بود

متین Feb 06, 2022

مقاله تاثیر گذاری بود. قلم شیوایی دارید 👌

ارسال دیدگاه جدید